بجنب، بلند شو

 

قبل از اينکه بريم بايد
براي بچه هات هديه بخري

 

تو فرودگاه يه چيزي ميخرم

...نه، اصلا

فرودگاه چيز خوبي نداره

بذار نيم ساعت ديگه بخوابم لطفا

 

...باشه

 

اگه تو نميخواي چيزي بخري
خودم ميرم ميخرم

 

حالا که داري ميري پايين
بهشون بگو صورت حساب رو بيارن بالا

و بگو صبحانه هم بفرستن

...ميدوني چيه

پوسترهارو در تمام پاريس نصب کردن

و ظاهرا تو هم نميخواي اونو از دست بدي

 

اين وسيله لعنتي رو هم با خودت ببر

 

الو؟
حالت چطوره؟

 

چند تا ازشون ديدي؟
واقعا؟

صبح بخير
ميشه صورت حساب رو آماده کنين؟

حتما

ممکنه صبحانه هم بفرستين بالا؟
قهوه ... و کمي هم ميوه

ممنون -
خواهش ميکنم -

 

اونا ميگن بايد 120 تا توي شهر باشه

گوش کن، سرفصل هاي امروز رو برام بفرست
من نميتونم قبل از ترک کردن اينجا، آنلاين بشم

 

...خوبه

 

بوس بوس
خداحافظ

www.zirnevis-online.co.tv
بزرگترين و به روز ترين سايت زيرنويس فارسي

سلام

 

من از اين خوشم اومد

از اين مدل باز هم دارين؟ -
بله -

 

بله؟
از همين ميبرم

 

چقدر ميشه؟ -
يک دلار -

 

اوه، يا مسيح
...بيا

 

...صبر کن

اون نفس نميکشه

 

اون مُرده

 

هي، اون برگشت
...بيا

 

...نفس بکش

 

حالت خوبه؟

 

بله

 

...ماري

 

بشين تا برادرم رو خبر کنم، باشه؟

باشه؟

خوب، بشين

 

چرا اين کار رو با من ميکني؟ -
چه کاري؟ -

چطور ميتوني اين کار رو با من انجام بدي؟

 

لطفا، فقط به عنوان يه لطف
اون يکي از مشتريهاي خوب منه

فقط هيمن يه بار -
ميدونم -

 

...خوب

...آقاي -
آندرياس ... کريستوس -

...کريستوس
...خوب

 

من ميخوام دستهات رو بگيرم و
...سعي کنم که ارتباط برقرار کنم

براي انجام اين کار، بايد به سوالهاي
من، با بله و خير جواب بدي

 

دستهات رو بده به من

 

يه زن که به تو نزديک بود و فوت کرده؟

بله

 

ميانسال، تقريبا پنجاه ساله؟ -
بله -

اين زن همسر شما بود؟ -
بله -

 

متوجه شدم که شما دونفر
زمان زيادي رو با هم بودين

 

بله

 

ولي هميشه همه چي خوب نبوده -
نه، نبوده -

متوجه شدم که اون بيمار بود

بله

مدت زيادي بيمار بود

و به سختي حرکت ميکرد

بله

اون بستري بود؟

 

بله

اون بيماري ام اس داشت

 

متاسفم

 

اون ميخواد از تو به خاطر خراب
کردن ازدواجتون عذر خواهي کنه

اين حقيقت نداره

 

از اينکه مجبور بودي از اون
مراقبت کني، احساس بدي داشت

حتي وقتي که مرد جواني بودي

 

و اميدواره که الان بتوني
...يه نفر ديگه رو پيدا کني

قبل از اينکه خيلي دير بشه

 

چون تو ديگه نميتوني جوون بشي

 

يا لاغر تر

 

نه

 

اون آدم شوخيه -
بله -

 

...حالا به من ميگه که

 

...بايد يه چيز مهمي رو بگه

 

....داره در مورد يه جور قرار ملاقات ميگه

 

...ژوئن
در ژوئن

 

اين برات معناي خاصي داره؟

 

ماه ژوئن وقتيه که ازدواج کردين؟

 

يا وقتيه که اون فوت کرد؟

نه

چون مشخصا به ژوئن اشاره کرد

 

...ژوئن

 

شايد من اشتباه ميکنم
بعضي وقتا اتفاق ميفته

 

من حتي ديگه نميخواستم
اين کار رو انجام بدم

 

فکر کنم خسته شدم

 

ممنون
خيلي ممنون

ممنون
بهت بدهکارم

 

....برادر تو

خيلي چيزها رو واقعي گفت

ميدونم -
...نه، نه -

منظورم واقعا واقعي بود

...قبل از اينکه بيام اينجا کاملا شک داشتم

به طلسم و پديده هاي روحي و اينجورچيزا

ولي اون چيزهايي به من گفت
که تا حالا به کسي نگفته بودم

اون ميتونه از اين راه پول دربياره

قبلا اين کار رو ميکرد
پول خوبي هم درمياورد

يه مدت يه دفتر کار داشت
و يه سايت اينترنتي

توي روزنامه مقاله مينوشت
حتي دربارش يه کتاب نوشته شده

جدي؟ پس چي شد؟

نتونست تحمل کنه

و به همه چي پشت کرد

:و گفت
اگه زندگي فقط درباره مرگ باشه، ديگه زندگي نيست

 

حالا توي يه کارخونه کار ميکنه

و در ماه 2000 دلار درآمد داره
و ميگه که اوضاعش مرتبه

کي ميدونه؟

اون ديگه نميخواست کار
احضار روح رو انجام بده

ولي ازش خواستم که درباره
مورد تو، استثنا قائل بشه

خوب، ازت ممنونم

 

يکي بهت بدهکارم

 

روز دوشنبه، درباره اون
موضوع، باهات تماس ميگيرم

عاليه کريستوس، ممنون

اگه برات مهم نباشه، خواستم
بپرسم قضيه ژوئن چيه؟

 

....ژوئن مندوزا، پرستار همسر من بود

 

و پانزده سال ازش مراقبت ميکرد

 

و ده سال از اين پانزده سال
من عاشقش بودم

 

ولي براي گفتنش به ديگران
...خيلي احساس گناه ميکردم

 

و کمي هم خود ژوئن

 

...خوب

 

بعدا ميبينمت

 

...... شايد حدود يک و نيم مايل رفته بوديم

و دستمال جيبي من، کاملا خيس شده بود

وقتي به دور و بر نگاه کردم
...با تعجب ديدم

...پگوتي از روي حصار رد شد

...و پريد روي کالسکه

و حتي يک کلمه هم حرف نزد

...من تا حدي فشار داد که بيني من

از فشار داشت درد ميگرفت

و چند تا تيکه کيک رو
گذاشت توي جيب من

و يک کيسه پول که گذاشت توي دستم

بعد رفت پايين و فرار کرد

 

اخيرا متوجه شدم که يکي از دکمه هاي
...لباسش، افتاده بود روي کالسکه

من اونو برداشتم و به مدت زيادي
به عنوان يک يادگاري، ازش مراقبت کردم

 

...خوب، شما دوتا، نگاه کنين

 

اوه، به من نه

خوب، کدوم يکي از شما دوتا بزرگتره؟

من، دوازده دقيقه

واقعا؟ ميدوني، من که نميتونم تشخيص بدم

تو مارکوس هستي؟ -
نه، اون مارکوسه -

درسته

اوني که آرومتره

من ميخواستم بگم اوني که خوش تيپ تره

من جيسون هستم

جيسون، درسته
تو هم خوبي

هموني که خيلي حرف ميزنه

 

هموني که همه چيرو ميدونه

 

خوب، کار ما تموم شد

 

خوب، ميخواين چيکار کنين؟
يه کتاب درست کنين؟

 

ممنون -
برين ديگه -

خداحافظ -
خداحافظ -

 

موضوع چيه؟

من متوجه نميشم
ميتونم از روي مال تو کپي کنم؟

نه

...لطفا، اين تا فردا بايد آماده بشه

 

اون فردا اينارو نميبينه

 

شب بخير جيسون -
شب بخير -

 

لعنت

 

جکي، اونجايي؟

 

در رو باز کن

 

زود باش
بيدار شو

باز کن لطفا

 

پسرها، اين کارها فايده اي نداره
ميدونيم که دارين ازش حمايت ميکنين

بيدارش کن
يه کاري کن بهتر به نظر برسه

از خدمات اجتماعي اومدن

مامان، بيدار شو

 

جکي، اونجايي؟

اون اينجا نيست
رفته خريد کنه

 

مامان، زود باش

باشه، ما منتظر ميشيم

 

پسرها، اين کارها فايده اي نداره
ميدونيم که دارين ازش حمايت ميکنين

 

بجنب مامان، بلند شو لطفا

خوب، ما وقت زيادي نداريم

...اگه تا پنج دقيقه ديگه اينجا نباشه

مجبوريم به واحد حمايت
از کودکان پليس خبر بديم

بجنبين
در رو باز کنين

 

شنيدين؟
فقط پنج دقيقه

 

در رو باز کن جيسون

 

اگه بخواين ميتونين بياين
داخل و منتظرش بشين

 

بشينيد

 

ممنون

 

اميدوارم خيلي بيرون نمونه

 

...مامان اومد

 

اوه سلام
چي باعث شده که بياين اينجا؟

 

اميدوارم پسرها براتون چايي آورده باشن

 

من يخورده کيک خريدم
يخورده ميخواين؟

 

يخورده ميخواين؟ -
بله -

 

بهتره بشيني -
بله -

 

ميدونين به چي فکر ميکنم؟

فکر ميکنم که اين
بهترين هديه در تمام دنياست

مطمئنا
ممنون

ممنون

 

برام يه کاري انجام ميدي مارکوس؟ -
بله -

اون جعبه قرمز رو
...از داخل کابينت بردار

باشه مامان -
ممنون -

 

...اينو ببر براي داروساز

 

با اين نامه، اون خودش
ميدونه بايد چيکار کنه، باشه؟

باشه مامان -
ممنون عزيزم -

 

من انجامش ميدم -
چرا؟ -

مارکوس هنوز تکاليفش رو انجام نداده

بيا عزيزم

 

با اين با من تماس بگير
تا باهات صحبت کنم

کوتاه صحبت کن و مراقبش باش
اون وسيله گرونيه

 

مراقب خودت باش جيسون، باشه؟

هستم -
بعدا ميبينمت -

 

چرا تکاليفت رو انجام ندادي؟

 

بيا اينجا

 

بذار صورتت رو ببينم

 

فرشته من

 

مشکلي نيست، تکاليف رو فراموش کن
ميتوني از روي مال من کپي کني

ميخوام که ببيني نالترکسون چيه

باشه، يه دقيقه صبر کن

 

پيداش کردم

نالترکسون، جلوي تاثير هروئين
و داروهاي مسکن رو ميگيره

داروهايي مثل مروفين و دايهايدروکودئين
سم زدايي بين يک هفته تا يک ماه زمان ميبره

اين يعني که اون داره ترک ميکنه؟

 

آره، اين دقيقا همين معني رو ميده

 

اين عاليه، چون تاحالا اين کار رو نکرده بود

اين يه خبر خوشه

آره، اميدوارم که فايده داشته باشه

بفرمايين -
ممنون -

 

به اين فکر کن که ميتونيم مثل
يه خانواده معمولي زندگي کنيم

 

اينو از کجا آوردي؟

...بيا اينجاي ببينم

 

بس کنين ... بذارين برم

 

جيسون؟

 

اونو بده به من

 

جيسون

 

...مارکوس

 

جيسون

 

جيسون

...لطفا، جيسون

 

...جيسون، بجنب

بهت احتياج دارم

 

بلند شو جيسون

 

...جيسون

لطفا جيسون

 

جيسون

 

احساس بدي دارم، بايد ميموندم
و اون خبر رو پوشش ميدادم

 

بعد از اون اتفاقي که برات افتاد؟

اونا يه تيم ديگه رو از
دفتر هنگ کنگ فرستادن

 

تا حالا از داستاني فرار نکرده بودم

 

تو خوبي؟ -
بله -

ميخواي باهات بيام؟ -
نه، نيازي نيست -

 

حالم خوب ميشه

 

دوستت دارم

 

خسارات وارد شده چندين
ميليارد دلار تخمين زده ميشه

ولي ما ميخوايم در مورد
بازماندگان صحبت کنيم

چون انتظار ميره که تعدادي
نجات يافته هم وجود داشته باشه

تعداد قربانيان، چند صد
هزار نفر تخمين زده شده

به خاطر اين سونامي، صحنه وحشتناکي
از نابودي جمعيت بوجود اومده

www.zirnevis-online.co.tv
بزرگترين و به روز ترين سايت زيرنويس فارسي

عصر همگي بخير

 

ممنون

 

حالت خوبه؟ -
خوبم، ممنون -

 

ماري، صداي من رو ميشنوي؟

 

بله

 

...همگي براي پخش آماده باشين

...پنج، چهار

...سه، دو

...و پخش ميشه

عصر بخير و خوش آمد
...ميگم به برنامه جديد

پنجره حوادث

....مهمان امشب ما، آقاي بلشر

مدير عامل کارخانجات
معروف سوسيل، هستن

ما ميخوايم براي شما
...گزارشات تکان دهنده اي از

سوء استفاده از کودکان، در کارخانه هاي
جنوب شرق آسياي اين شرکت، پخش کنيم

...سيريل گينارد گزارش ميدهد

 

انتقاد کردن از نيروي کار در
جهان سوم، براي غرب کار راحتيه

...ولي حقيقت اينه که

 

...اين کارخانجات

نقش مهمي در رشد اقتصادي
صنايع، ايفا ميکنن

همچنين در جهت تکامل کشورهاي فقير

 

...و بذارين اين موضوع رو روشن کنم
...دستزمزدهايي که ما پرداخت ميکنيم

به مقدار قابل ملاحظه اي
از سطح دستمزد محلي بالاتره

ماري، بايد بري سراغش

 

ماري، صداي منو ميشنوي؟

حرفش رو قطع کن

 

صدايم منو ميشنوي؟ برو سراغش

 

ولي آيا اين موضوع، توجيهي براي
رضايت مشتريهاي فرانسوي شماست؟

آقاي بلشر؟

اگه اونها از شرايط توليد البسه
...اطلاع پيدا کنن

باز هم شما سود دهي خواهيد داشت؟

 

شما بايد به اونجا بريد تا متوجه بشين
که اين مردم، چقدر به ما نياز دارن

 

ممنون آقاي بلشر

 

...ممنون از شما به خاطر تماشاي برنامه

اين برنامه به اتمام رسيد
هفته ديگه شمارو خواهيم ديد

 

متاسفم، کارم غير قابل بخشش بود

 

خودمون موقع مونتاژ درستش ميکنيم
جوري که کسي متوجه نشه

...و اين اشتباه من هم بود

يه مدير عامل، شروع خوبي
براي فصل جديد کارمون نبود

 

ميخواي بري بيرون و يه چيزي بخوري؟ -
نه، من خوبم -

مطمئني؟

 

فردا ميبينمت

 

...ديدير

 

...فکر ميکنم اونجا براي من يه اتفاقي افتاده

 

بله، تو از مرگ فرار کردي

...نه، واقعا يه اتفاقي براي من افتاده

 

وقتي که رفتم زير آب

 

...من يه چيزايي ديدم

 

...نميدونم

...به سر تو ضربه خورده بود

 

حق با توئه

 

... خوب، دو تا از روزنامه هاي جناح
...راست، مدعي شدن که سيکها به خيابونها ريختن

و ماشينهارو آتيش زدن
و فروشگاه هارو غارت کردن

بعضي ها هم ميگن که نا آراميها
...از طرف آزادي طلبها شروع شده

تا شکها به سمت اقليتهاي مذهبي بره

 

نظرت درباره تاريخچه سيکها چيه؟

چي؟

نظرت درباره تاريخچه سيکها چيه؟

فکر خيلي خوبيه

 

گوش کن، من بايد تا ديروقت کار
کنم و چند تا کار رو تموم کنم

فردا ميبينمت

 

...ميتونم يه چيزي بگم

 

که شايد شنيدنش برات سخت باشه؟

 

به نظرم تو خيلي زود برگشتي براي کار

ظاهرا مشکلي نداري
...ولي بعد از اون اتفاق

 

فکر نميکني بايد کمي زمان به خودت
بدي تا بفهمي چه اتفاقي برات افتاده؟

فقط چند هفته

 

براي تموم کردن اين وضعيت؟

تو هميشه ميگفتي که
دوست داري مطلب بنويسي

همون ايده نوشتن کتاب
...مايکل هم ميتونه کارهات رو انجام بده

و پول خوبي هم بابتش پرداخت ميکنه

 

ولي اين کلي زمان ميبره

 

همه ما اينجا منتظر تو خواهيم بود

 

مهم اينه که تو احساس بهتري داشته باشي

 

ما خيلي به تو نياز داريم

 

دربارش فکر ميکنم

 

سلام

 

متوجه اون جلسه امروز
در طبقه اول شدي؟

بين بچه هاي دفتر مرکزي
و اعضاي اتحاديه؟

نه، متوجه نشدم

اونا تمام بعد از ظهر رو اونجا بودن
که باعث ميشه فکر کنم شايعات حقيقت داره

 

چه شايعه اي؟

اينکه اونا ميخوان
سي درصد نيروي کار رو اخراج کنن

تو که در اينباره شنيدي، درسته؟

درسته، درسته

 

حالا امروز چت شده؟

چيزي نيست، فقط ديشب درست نخوابيدم

 

خوب، فردا ميبينمت، باشه؟ -
آره، ميبينمت -

 

خوب، خوش آمد ميگم به همه شما، براي
ورود به دوره ده هفته ايه آشپزي ايتاليايي

اسم من کارلوئه
...بعضي از شما منو از قبل ميشناسيد

اونهايي که در ساير دوره هاي من بودن

...و اونهايي که از قبل منو نميشناسن

ميتونين منو سرآشپز صدا کنن

معمولا ما دو نفري کارمون رو
...در مدت دوره انجام ميديم، پس

اولين کاري که امروز ميخوايم
...انجام بديم اينه که

همه شما، تيمهاي دونفره تشکيل بدين

 

...براي انتخاب همکار خجالت نکشيد

 

به نظر مياد قبلا بعضي از
...شما با هم کار کرده باشين

 

خوب، حالا کي مونده؟

ببخشيد
...متاسفم

خيلي متاسفم
من دير کردم

...به خاطر بارش برف، خيابونها بسته بود

بعلاوه اينکه، اون احمق براي
ثبت نام من، کلي وقت حروم کرد

 

من خيلي دير کردم؟

نه، نه اصلا
اسمتون چيه؟

ملاني -
...خوب ملاني -

...ما داشتيم گروه دوتايي تشکيل ميداديم

...شما هم با

اسم شما چيه؟ -
جرج -

...... جرج همگروه بشين، خوب

ملاني و جورج
...و آليس، شما با

 

توني -
حالت چطوره توني؟ -

 

...خيله خوب

 

خوب، در کلاسهاي ورزشي، اونا با
حرکات کششي خودشون رو گرم ميکنن

و ما هم ميخوايم خودمون رو
با يه گيلاس بابارسکو، گرم کنيم

يه شراب خوب از منطقه پيدمونت
واقع در شمال غرب ايتاليا

ساخته شده از انگورهاي نبيولو

 

...خوب، امتحان کنين

به سلامتي

 

...و البته، کمي هم موسيقي

 

...چون آشپزي، به تمام حواس بستگي داره

...به بيني، به چشمها، به رنگها و به گوشها

 

و امشب ما ميخوايم از ابتدا شروع ميکنيم

...اساس بيشتر روشهاي آشپزي ايتاليايي

...سس گوجه توسکاناست

 

و براي آماده کردنش، ما بايد
گوجه هارو خورد کنيم

...آماده بشين

 

هر کدوم در زمان خودش

به اين گوجه هاي زيبا نگاه کنين

 

و موسيقي
که اون هم زيباست

 

...اميدوارم بشه چيزي خوبي ياد گرفت

 

اين اولين بارتونه؟

بله

من هم همينطور

 

من توي يه بروشور خوندم که اين دوره
به خاطر رقابت ايجاد شده

من هم جايي ديدم که يکي از منتقدين
محلي رستورانها، ازش انتقاد کرده بود

 

فکر کنم نبايد خيلي بهش اميدوار باشيم

 

چرا نه؟ ما هنوز ده هفته ديگه وقت داريم

 

...درسته

 

و هنوز هم انگشتمون رو قطع نکرديم

 

اين نظر خوبيه

 

ما داريم از چاقو درست استفاده ميکنيم؟

تو بايد ازش استفاده کني

 

کسي که بعد از منه، خيلي
خوب با چاقو کار ميکنه

 

واقعا؟

خيلي ترس آوره

 

خوب، هفته ديگه ميبينمت

بله، هفته ديگه ميبينمت

 

جورج لانگان؟

بله

...از اذيت کردن شما متنفرم
...من همسايه آقاي اندرو هستم

 

همون مرد يوناني حدودا پنجاه ساله
که همسرش رو از دست داده بود

فکر کنم شما براش اخيرا
احضار روح کردين

...بهتره ديگه حرفي ازش نزنيم خانم -
جانيس هستم -

خيله خوب جانيس، من ديگه
اين کار رو انجام نميدم

 

شما يک هفته پيش اين کار رو
براي آقاي اندريو انجام دادين

اون مرد شريک برادرم بود
و اين اتفاق فقط يک استثنا بود

لطفا، بهتون قول ميدم که به کسي نميگم

متاسفم -
...گوش کن، گوش کن -

...من برات پول آوردم -
من پول شمارو نميخوام -

... هر چقدر که داشتم -
...من چيزي نميخوام -

من فرزندم رو از دست دادم
تنها فرزندم رو

 

دختر عزيزم
فقط ميخوام باهاش حرف بزنم

لطفا، من بايد باهاش حرف بزنم

من نميتونم کمکتون کنم
من ديگه اين کار رو انجام نميدم

...لطفا -
...آقاي لانگان -

 

من پول دارم

...آقاي لانگان

 

...لطفا

 

من ميخوام با دخترم صحبت کنم

 

هي دخترا
شوتش کنين

 

يه نفر ديگه اومده بود سراغ
من، براي احضار روح

البته به خاطر حرفهاي آقاي آندريو

چي؟ -
...بله -

من به اون احمق يوناني
گفتم که دهنش رو ببنده

...هي دخترا
شوتش کنين

بايد شوت کنين

خوب، ظاهرا که دهنش رو نبسته

ببين، من باز هم باهاش حرف ميزنم
تا مطمئن بشم ديگه اين اتفاق نميفته

خوب؟ -
باشه -

 

و ديگه؟

 

و ديگه چي؟

براش انجام دادي؟ -
چي انجام دادم؟ -

احضار، براش انجام دادي؟

تو متوجه حرف من نشدي، شدي؟

تو فکر ميکني که چون من
...ميتونم از اين کار پول دربيارم

...... چون ميتونم اين اين کار رو انجام بدم
بايد انجامش بدم

 

آره، من اين فکر رو دارم، درضمن
...فکر ميکنم تو يه وظيفه اي داري

در قبال موهبتي که داري

اين يه موهبت نيست بيلي
اين يه نفرينه

 

...تو اصلا نميدوني

که اين موضوع، تمام فرصتهاي من رو
براي داشتن يه زندگي معمولي از بين برده

تو خيلي فکر عجيبي داري

 

عجيب؟

 

عجيب باشه يا نباشه، اين کسيه
که تو هستي، چيزيه که تو هستي

تو نميتوني هميشه ازش فرار کني

 

... براي منحرف کردن فکرش
...از اين موضوع ديوانه کننده

به آقاي ميکابر گفتم که براش
جامي از نوشيدني تهيه کنه

...و توجهش رو به سمت ليمو جلب کردم

 

...و غم هاي اون، با اينکار

در يک لحظه از بين رفت

 

من هرگز کسي رو نديده بودم که به اين اندازه
از رايحه مخلوط ليمو و شکر، لذت ببره

و از بوي عرق نيشکر سوخته

همونطور که ميچرخيد و مخلوط ميکرد
و ميچشيد، به نظر ميرسيد که اگه
...به جاي مشت زدن، چيزي درست ميکرد

 

براي خانواده و اولادش
ميتونست خيلي مفيد باشه

 

مرگ پايان نيست
فقط يک آغازه

 

ارتباطيه به زندگي پس از مرگ
که بازتاب رفتار ما در زمينه

 

خداوند با سخاوت بي پايان
...خودش، بهشت را آفريد

...... جايي که جيسون الان هست

که توسط فرشته ها و
ارواح مقدس، احاطه شده

 

و به ما نگاه ميکنه

 

و همانطور که ما بدن
...جيسون رو به خاک ميسپاريم

روح او در پناه خداونده

 

خاکستر جيسون در پشت کليسا تا
هر وقت که بخواين، براتون در دسترسه

ميخوام که شما از در جلويي خارج بشين

 

صبح بخير
لطفاي بياين داخل

 

شب بخير جيسون

 

براي مدت زيادي نخواهد بود
ما بهش ميگيم جابجاييه کوتاه مدت

فقط تا زماني که مادرت بهتر بشه

زوجي که ما در نظر داريم
...تجربه زيادي دارن

و نزديک جايي زندگي ميکنن
که شما زندگي ميکردين

و البته تو ميتوني به مدرسه خودت بري

 

من نميخوام برم پيش کس ديگه
ميخوام که با تو بمونم

 

کجا ميري؟

 

ميشه يه دقيقه به ما وقت بدي؟

 

ببين، من يخورده وقت ميخوام
تا خودم رو جمع و جور کنم

 

من فرار نميکنم، قول ميدم

 

...ميتونستم که با تو بمونم
...و خيلي هم دوست داشتم

ولي من نميتونم از پسش بر بيام
من به اندازه کافي قوي نيستم

 

...توقع ندارم که متوجه بشي

 

الان، ترک کردن تو براي من
...مثل انجام بدترين کار در دنياست

 

ولي بهت قول ميدم که نذارم از بين بري

 

بهت قول ميدم

 

خيلي متاسفم

دوستت دارم
...بيا اينجا

 

...بيا اينجا

 

پسر خوبي باش

 

...بيا

 

...در تاريخ جنگهاي گذشته فرانسه

... فقط دونفر هست که به حساب مياد

دوگول، و ايشون

درباره دوگول، همه چي نوشته شده

و درباره ميتران، من
دارم کار رو تموم ميکنم

...موارد فريبنده اي وجود داره

کنسل شدن مجازات اعدام
...اتحاديه اروپا

که از طرف جناج راست، براي
فريب چپي ها بوجود اومد

و خيلي چيزهاي ديگه که
تبديل شدن به آزاديخواهي

جالبه، اين يک انقلاب بود، درسته؟

بعلاوه نيمه تاريک شخصيت
اون، که هرگز مشخص نشد

الان ده ساله که اون مُرده
...درسته که نميتونيم به وجودش نفوذ کنيم

ولي ميخوام که در گذشته اون تحقيق کنم

... ELF در پرونده ويکي، رسوايي
اون در کدوم طرف بازي ميکرده؟

موضوع کشتيهاي تايواني
رسواييه پاپون

...موضوع مازيرين، مارگارت دوراس

داستانهايي که هرگز گفته نشدن
و همشون رو دفن کرده بودن

من ميخوام بگم که چه کسي اين
چيزهارو ميدونست و ازش حرفي نزد

باعث نميشه که براي ما
مناقشه زيادي ايجاد بشه؟

...فکر نمکينم

چيزي که من ميخوام يه کتابه که
هر کسي بتونه اونو بخونه

ميتران فقط يک سياست مدار نبود

ميتران يک نماد بود

مثل شخصيت تونتون

...شايد به همين دليل بهتر باشه از عنوان

تونتون استفاده کنيم

 

فکر نکنم بتونيم اين عنوان رو
براي کتاب استفاده کنيم

 

البته که نميتونيم
اين يه شوخي بود

خوشحال ميشم پيشنهادهاي
شمارو براي عنوان کتاب بشنوم

پرتاب سنگ به اسطوره" چطوره؟"
"يا "موقعيت ترديد

 

دوست دارم نظر شمارو هم بشنوم

برات يه ليست تهيه ميکنيم

 

ممنون

 

تبريک ميگم

 

زمان بندي نميتونست بهتر از اين بشه

 

از لحاظ سياسي، الان هيچ اتفاقي نميفته

تو ميتوني کتابي رو بنويسي
...که هميشه ميخواستي بنويسي

و کمي هم استراحت ميکني

 

و تا تابسستون امسال
ميتوني دوباره برنامه اجرا کني

 

با پرفروش ترين کتاب در منطقه
و يه قرارداد کاري خيلي خوب

 

قويتر از هميشه

دقيقا

و براي پيشرفت، از
مشکلاتت عبور ميکني

 

چيزي که من هميشه درباره تو
دوست داشتم، هرگز يه قرباني نبودي

درسته

هيچوقت قرباني نبودم، آسيب پذير
نبودم و هرگز شکايتي نکردم

 

...ببخشيد خانم و آقا

...عالي شد، خيلي گرسنه هستم

 

ميشه يه چيزي ازت بپرسم؟

 

فکر ميکني وقتي که
ميميريم چه اتفاقي ميفته؟

 

چه سوال عجيبي

...بگو

وقتي که بميري ديگه مُردي
مثل اينکه چراغي خاموش بشه، همين

 

چطور؟

يعني هيچي نيست؟
فقط سياهي؟

کاملا سياه
چون تمام اتصالها قطع ميشه

 

فضاي خالي و ابدي

 

فکر نميکني ممکنه چيز ديگه اي باشه؟

مثل چي؟

...نميدونم، يه چيز ديگه

 

يه جور برزخ

 

نه، فکر نکنم

 

اگه همچين چيزي وجود داشت
...تا حالا يه نفر اونو کشف ميکرد

و براي اين نظريه، مدرکي وجود داشت

 

فکر کنم همينطوره

 

از اين سوالها زياد داري؟

 

...گارسون

 

باز هم شامپاين ميخوري؟

 

باز هم شامپاين ميخواين؟ -
بله، ممنون -

 

ممنون

 

بخش مهم کار
چشمهاتون رو ببندين

 

...حالا، اگه ميخواين يه آشپز خوب بشين

...اول بايد روي وسائل کار تمرين کنين

...براي تحريک تخيلاتتون، حواستون

 

اين اصلا خوب نيست که شما يک خورد کننده
...خوب باشين، يا يک پزنده و يا يک چشنده خوب

اگه نتونين اسم، رنگ و حتي
شکل يک مزه رو بگين

 

...خوب، حالا

قاشق شماره يک
...اين کار راحتي نيست

پس نگران نباشين اگه نتونستين
به سرعت اونو تشخيص بدين

 

بياين توصيف کردن اون رو شروع کنيم

 

چه جزئياتي داره؟
چه غلظتي داره؟

 

خيلي خوبه

 

...نميتونم تصور کنم که اين چيه

 

من هم نميدونم اين چيه

 

ولي ميوه نيست

 

مثل يجور آجيله

 

ولي يجورايي هم شيرينه

 

...يجور آجيل

 

خوب، چطور ميخوايم انجامش بديم؟ -
چي رو؟ -

ميتونيم از خودمون
....يه داستان الکي درست کنيم

يا اينکه ميتونيم با همديگه روراست باشيم

درباره چي؟

اينکه چرا هر دوي ما
...به اين کلاسهاي شبانه ميايم

 

خوب، کسي مشکلي نداره؟
چيکار ميکنين؟

 

يه مزه دوگانه داره
...فکر کنم اين باشه

 

ادويه درخت جوز؟

 

جواب رو به من نميگي، چون
ميخواي دقيقا جواب درست رو بگم

ماکاروني سبزيجات، درسته؟

...نه، نه دقيقا

 

خوب، خودم شروع ميکنم

 

من اين کار رو ميکنم چون
...تازه به سانفرانسيسکو اومدم

 

...چون دارم دنبال دوستهاي جديد ميگردم

...و کي ميدونه، اگه خوش شانس باشم

شايد بتونم مرد روياهام رو پيدا کنم

 

چرا به سانفرانسيسکو اومدي؟

 

چو يه نفر در پيتسبورگ منو ول کرد

 

متاسفم

 

نه اينکه منو کاملا توي راهرو
رها کنه، ولي تقريبا نزديک بود

پيش پرداخت لباس عروسي
...بليطهاي ماه عسل

و اينجور چيزا

 

مشکلي نيست، من ديگه ازش گذشتم

 

البته نه کاملا

 

مزه ش مثل چيه؟

...نميدونم

 

ميخواي دوباره امتحان کني؟ -
بله -

 

لوبيا نيست؟ -
بله -

 

مثل سالاد لوبيا -
بله -

 

...خوب، مثل تو

 

من هم تازگيها يه تغيير بزرگ
در زندگيم بوجود اومد

 

و خواستم که زندگيم رو بازسازي
کنم و اولويتهامو عوض کنم

 

اون تغيير چي بود؟ طلاق؟

 

نه، نه، چيزي مثل اين نيست

 

يه شغل

 

...چيزي که بايد پشت سر ميذاشتم

 

تا بتونم هر جور که دلم ميخواد زندگي کنم

 

تو که نميخواي بگي اون کار چي بود؟

 

تو مجبورم کردي بپرسم
که اون شغل چي بود؟

عيبي نداره اگه نگم؟

 

نگران نباش، کار من جنايت
و اينجور چيزا نبود

 

قاشق دوم -
باشه -

 

فلفل دلمه

 

خيلي عالي بود -
بله -

و باعث شد که خيلي گرسنه بشم -
آره، من هم همينطور -

 

ميخواي بريم يه چيزي بخوريم؟

بله، راستش يه رستوراني اين
نزديکي هست که همه ميگن خيلي خوبه

يه جاي نزديک؟
داري شوخي ميکني؟

ما الان ديگه خودمون حرفه اي شديم

 

من ميتونم رانندگي کنم -
اوه، فکر خوبيه، باشه -

 

تو خيلي وقته که در سانفرانسيسکو هستي؟

بله، اينجا متولد و بزرگ شدم

 

...من اين کار رو انجام ميدم

تو راحت باش

من شريک تو هستم، يادته؟
ما بايد اين کار رو با هم انجام بديم

 

اوه، خداي من

 

...اين
اين تويي؟

بله، و برادرم بيلي

 

قيافه خوبي هم داري

خوب، بقيه شو اون داره

اينها بچه هاي اون هستن؟

بله، برادرزاده هاي من

 

اين کيه؟

از اجداد و نياکانه؟

 

اين چارلز ديکنزه -
اوه -

من يکي از طرفدارهاي
سر سخت اون هستم

معمولا مردم ميرن طرف شکسپير
و البته اون هم خيلي خوبه

...ولي ديکنز
من دوست دارم به داستانهاي اون گوش کنم

 

...نه، نه، من انجامش ميدم

 

اين يه قلق کوچولو داره

 

سلام، بيلي هستم

فقط خواستم بگم اون دوست يوناني مون
مشکلش حل شد

و بهش گفتم که دهنش رو
بسته نگه داره، خوب؟

پس ميتوني راحت باشي

...ديگه کسي نمياي در خونه تو

تا احضار روح از تو بخواد

بايد بگم اين بابا منظور
...خاصي داره که همش ميگه

تو چقدر عالي هستي و چه استعدادي داري
...و چقدر با اون کلاه بردارها، فرق داري

 

...ببخشيد

 

چه استعدادي؟

چيزي نيست، نگرانش نباش

 

نه، دوست دارم که بدونم، چه استعدادي؟

 

شغلي که من قبلا داشتم احضار روح بود

 

...ميدونم ولي -
چي؟ -

ولي حقيقت داره

 

وقتي که بچه بودم، يه بيماري داشتم

...يه عفونت که باعث تب شديدي شد

...و التهاب در سرم

و در اعصاب ستون فقراتم
به اسم انسفالوميليت

بايد منو عمل ميکردن

 

از قسمت پشت، اينجا
...يه عمل پيچيده بود

که هشت ساعت طول کشيد
و من تقريبا از دست رفته بودم

در حقيقت اونا منو چند بار
از دست دادن و من برگشتم

 

در هر صورت اونا بيماري
...من رو درست کردن

ولي احتمالا يه چيز ديگه رو خراب کردن

چون کمي بعد از اون عمل
سردردهاي ميگرني من شروع شد

 

و بعد کابوسها، و بعد از
...اون، اين ارتباطها

 

...يه روز با يکي از دوستام بودم که

...تصويري از يک زن ديدم

...يه تصوير کامل

من اون زن رو براي دوستم توضيح دادم

و متوجه شد، زني که من
...توضيح ميدم، مادر اونه

کسي که من هرگز ملاقات نکرده بودم

که هفته قبلش مُرده بود

 

تو هنوز نخنديدي

نه، نخنديدم

 

خوب، به هر حال، من تصور کردم
...که اين قضيه تصادفي بود

ولي همينطور که زمان ميگذشت، من تصويرهاي
بيشتري ميديدم ارتباطهاي بيشتري داشتم

 

دکترها روي من آزمايش کردن

و به والدين من گفتن که
...دچار يه بيماري به اسم

اسکيزوفرني انفعالي شدم
و کلي قرص برام تجويز کردن

قرصهايي که اون
...تصورات رو متوقف کرد

ولي تقريبا هر چيز
ديگه اي رو هم متوقف کردن

...و من بايد انتخاب ميکردم

که ميخوام بقيه زندگيم رو
...با اين تخيلات زندگي کنم

که ظاهرا قرار نبود تموم بشه
يا اينکه اصلا زندگي نکنم

 

اوه، خداي من

 

و الان اين شده تکليف من

 

ميتونم يه سوال ازت بپرسم؟

 

نگراني بابت غذا نداريم
کلي خوراکي اينجا داريم

 

اگه جوابت نه باشه، مشکلي نداره؟

تو حتي نميدوني که من چي ميخوام بپرسم

...ميدونم

تو ميخواي که برات احضار روح کنم

 

ببين ملاني، من خيلي کم تورو ميشناسم

ولي ازت خوشم مياد
خيلي زياد خوشم مياد

 

راهي وجود داره که بتونيم
....در زمان عقب بريم و

و زنگ تلفن و پيغام
...برادرم رو فراموش کنيم

و وانمود کنيم که
اصلا اين حرفهارو نزديم؟

چرا؟

چون اگه اون در رو باز کنيم
...و بريم توي اين مسير

هر فرصتي که براي داشتن
...يه زندگي معمولي داشتيم

ديگه از بين رفته
همينجوري خواهد شد

باور کن

من روي اين قضيه، تجربه زيادي دارم

 

...منظورم اينه که بعضي وقتا

 

دونستن يه چيزايي در مورد بعضيها
...به نظر خوب ميرسه

ولي در حقيقت بهتره که همه چي
به حالت اولش برگرده

...من حرفهاي تو رو شنيدم

 

ولي ميتوني متوجه بشي
که من خيلي کنجکاو شدم

 

نه، البته
منظورم اينه که، بله

بله

 

...لطفا

 

...باشه

 

بشين

 

من چند ثانيه دستهاي تور ميگيرم تا
ارتباط برقرار کنم و بعد ولشون ميکنم

 

و چند تا سوال ازت ميپرسم -
باشه -

خوب، دستهاتو بده به من

 

...خوب، يه زن ميبينم

 

...که قد بلند و لاغره

 

موهاي قهوه اي داره

 

ميدوني درباره چه کسي حرف ميزنم؟

 

اين خانم مادرته؟

 

بله

 

الان من دارم توي سينه م
درد احساس ميکنم

 

اون اينحوري مُرد
از يه حمله قلبي

متاسفم

 

خوب، حالا ميتونيم تمومش کنيم؟

 

چيز ديگه اي نيست؟ -
...نه، نه -

لطفا، من ميتونم تحمل کنم

 

لطفا، ميدونم چيز ديگه اي هم هست

 

مشکل چيه؟
فکر ميکني نميتونم از پسش بر بيام؟

 

...خوب

 

وقتي تورو لمس کردم، متوجه
شدم که يه مرد هم هست

 

...با موهاي تيره

 

...پدرم

مدت زيادي نيست که فوت کرده؟

 

سال گذشته

 

...و همش ميگه

...چيزي که ميتونم بشنوم اينه که

چي؟

 

خيلي متاسفه

 

براي چي؟

براي کاري که با تو کرده

...در تمام اون زمان هاي قبل

 

و اميدواره که يه روزي
بتوني اونو ببخشي

 

متاسفم

 

متاسفم

 

...نه، من متاسفم

 

که اينجوري مجبورت کردم

 

شايد نبايد اين کار رو ميکرديم

 

نميدونم چي بگم

 

...غير از اينکه، اگه من الان برم

...و اگه از اين قضيه بگذريم

 

...و وانمود کنيم که اين اتفاق نيفتاده

 

مطمئنم مشکلي نخواهيم داشت

 

خوبه

 

تو هنوز ميخواي که اون
مسابقه رو ببري، درسته؟

 

درسته

 

من بايد به حرفهات گوش ميکردم

 

درباره دونستن زياد و اينجور چيزا

 

هفته ديگه ميبينمت؟ -
بله، البته -

 

... اون احساس ناخوشايند قديمي، که
...يک بار به زندگي من نفوذ کرده بود

 

...مثل يک مهمان ناخوانده، دوباره برگشته

 

...و عميقتر از هميشه

 

و من رو مانند قدرت يک موسيقي
...غم انگيز، در اختيار داره

 

يک احساس نا اميدي
...از تمام چيزهايي که از دست دادم

...تمام اون چيزهايي که دوست داشتم

 

و تمام چيزي که باقي مانده بود
...ويران شده و تباه بود

گسترده در اطراف من
...پيوسته تا افق تاريکي

 

رسيديم

 

...بيا

 

ممنون

 

سلام -
سلام مارکوس -

 

من آنجلا هستم

اين هم ديويده -
خوبي رفيق؟ -

 

ما چند وقتي از تو مراقبت ميکنيم

 

بذارين بريم آشپزخونه رو ببينيم

 

همينطوري ادامه بده تا برسيم

 

صبح ها ما اينجا صبحانه ميخوريم

 

تو براي صبحانه چي دوست داري ؟

 

ما معمولا پورج ميخوريم
تو پورج دوست داري مارکوس؟

 

يا کيک ذرت؟

 

اين اتاق توئه

 

آخرين پسرمون، ريکي، تقريبا
يک ماه پيش از اينجا رفت

 

چون هجده سالش شد

و رفت سر اولين شغلش
به عنوان نيروي امنيتي

 

برو داخل، الان ديگه اينجا مال توئه

 

مارو ببخش مارکوس

 

تو خوبي؟ -
بله -

 

شب بخير جيسون

 

شماره اول و چهارم
اتاقي با گلهاي رز و خاکستر

 

کسي ميخواد سوالي بپرسه؟

 

مارکوس، ميشه کلاهت رو برداري؟

 

بريم سراغ شماره شش

 

...در صفحه بعدي

ما بايد يه نگاهي هم به اضافات بندازيم

...بادهاي

 

ممنون که اومديم -
خواهش ميکنم -

 

پس اون با کسي حرفي نزده؟

نه

خوب، خداحافظ
ميتونين اونو بذارين پيش من

مارکوس، به زودي ميبينمت

پسر خوبي باش

 

فرشته مرگ به سراغتون مياد
و شمارو پيدا ميکنه

 

مهم نيست که کجا مخفي شدين

 

حتي اگه مثل يک مرد ثروتمند
در يک قلعه مخفي بشين

 

فرشته خداوند، شمارو پيدا ميکنه

 

سلام، بيشتر ما از اين پرسش
...وحشت داريم که

وقتي که ما ميميريم، چه اتفاقي ميفته؟

 

...ولي خبر خوب اينه که

اگه به نفرين اعتقاد داشته باشين
چيزي براي ترسيدن وجود نداره

www.zirnevis-online.co.tv
بزرگترين و به روز ترين سايت زيرنويس فارسي

صبح بخير

 

من ماري ليلي هستم، براي
ديدن دکتر روسو اومدم

يه لحظه لطفا -
ممنون -

 

...اوه، ببخشيد، متوجه نشدم که

 

چيزي که ما نميخوايم بدونيم
...اينه که اون دقيقا کجا رفته

البته فکر ميکنم از نامه اي که
نوشته بودين، معلومه که از قبل ميدونين

 

دکتر روسو هستم

من هم ماري ليلي هستم

از ديدنتون خيلي خوشحالم -
من هم همينطور -

من واقعا بايد درباره
چيزي که ديدم صحبت کنم

 

...البته، بفرمايين

...اين يک احساس کاملا روشن بود

 

...همه چي آروم بود

 

و همه جا تاريک بود

...و يه نور توجه منو به خودش جلب کرد

 

احساس بي وزني؟

بله

 

و يک چشم انداز کامل؟

احساسي از وجود زمان خطي
و يا حرکات معمولي وجود نداشت؟

بله

ولي با دانش کامل و تمام حواس؟

دقيقا

 

ميخواي بشينيم؟ -
اوه، بله ممنون -

...به عنوان يک دانشمند و
...کسي که معتقده خدا وجود نداره

 

...مسلما نظر من به يه چيزايي نزديکه

چيزي مثل زندگي پس از مرگ
يا تجربه اي نزديک به مرگ

من هم مثل خيليهاي ديگه، فکر ميکردم
...که مردم، يه نور درخشان ميبينن

باغ بهشت و اينجور چيزا
چون اين جزئي از فرهنگ اونا بود

 

ولي بعد از 25 سال
...کار کردن در بيمارستان

 

و با ديدن آدمهايي که
...به طور حتم مُرده بودن

ولي به صورت
...معجزه آسايي نجات پيدا کردن

 

و با توجه به چيزي که
...اونا تجربه کردن

که کاملا با هم مشابه بوده
نميتونسته فقط يک اتفاق باشه

 

و بنا به اين واقعيت، وقتي که اونها
...داشتن مرگ رو تجربه ميکردن

همشون تقريبا بي هوش بودن

و چيزي که تمام محققين
...اونو قبول دارن اينه که

در اين حالت، مغز نميتونه
تصاوير جديدي بسازه

 

پس شما فکر ميکنين که
من همچين تجربه اي داشتم؟

اوه، بله

 

من فکر ميکنم که شما
مرگ رو تجربه کردين

 

همش همينجاست

 

ميترسم اگه تلاش شما
...چيزي شبيه مال من باشه

براتون کار راحتي نخواهد بود

و جلو رفتن در اين راه
شمارو تنها ميکنه

مردم در مقابل اين موضوع، کاملا
غير منطقي برخورد ميکنن

حتي کاملا مخالف

ولي مدارک، انکار ناپذيره

 

من اينو امتحان کردم

 

....ميدوني، شايد کسي مثل شما

با موقعيتي که داري، بتونه
اين موضوع رو عوض کنه

 

اميدوارم که بتوني

 

ممنون

 

موفق باشي

وقتي کارم تموم شد، اينارو برميگردونم

 

با به هم پيوستن شرکت وايوندي
... VFM و قول الکترونيک

...و با وجود سود بيش از انتظار

سوال ما اينه که آيا باز هم صحبت از
نزول اقتصاد در فرانسه به وجود مياد؟

 

مياي طبقه بالا تا با هم حرف بزنيم؟

 

بشين

 

احتمالا صحبتهايي در مورد
تعديل نيرو شنيدي

بله، شنيدم

به هر حال، ظاهرا اتحاديه ها
...در اين موضوع به توافق رسيدن

و براي افرادي که بخوان داوطلبانه از
شرکت جدا بشن، بسته هايي رو در نظر گرفته

 

جدا شدن داوطلبانه؟

اگه از من بپرسي، ميگم که معامله خوبيه

 

...تو ميتوني درآمد يک سال رو بگيري

به همراه پنج سال خدمات بيمه

و اين چه ربطي به من داره؟

 

من هم يکي از اين روزها داشتم

...تو سه سال اونجا کار ميکردي

و حتي يک روز هم به دليل
بيماري غيبت نداشتي، درسته؟

اونا گفتن که مساله اصلا شخصي نيست

...آره، ميدونم

اونا فقط ميخوان از افراد متاهل حمايت کنن

تو بايد يه وکيل بگيري -
من از پس وکيل بر نميام -

ببين، اگه براي پيدا کردن يه کار
...ديگه، به کمک احتياج داري

من هر کاري مکينم که
...تورو خوشحال کنم

ولي تو ميدوني که من ازت ميخوام
چه کاري انجام بدي، درسته؟

بله، ميدونم

 

اون وبسايت هنوز هم سر جاشه

 

و منتظر توئه

 

و اين دفعه همه چي فرق ميکنه

ما ميتونيم کنترلش کنيم

 

و اين تفاوتيه که براي
انجام اين کار وجود داره

فقط روزي يک يا دو ملاقات

ما ديگه شماره تماست رو به کسي نميديم

ما از موارد دفعه قبل
درس خوبي گرفتيم، درسته؟

 

فقط دربارش فکر کن، باشه؟

 

حالت چطوره جورج؟

 

ببينم چيکار ميکني

 

...خوب، من شريک تو ميشم

تو ميتوني اين مسابقه رو ببري

 

درسته

 

خوبه، مواظب انکشتهات باش

 

الو؟

کلير، من دنيس هستم

فکر ميکنم بايد بياي اينجا

 

البته، الان ميام

 

چقدر اونجا بود؟ -
تقريبا دويست پوند -

 

ما با مدرسه تماس گرفتيم
اونجا نرفته بود

 

حالا بايد چيکار کنيم؟

 

من نميخوام در اين موقعيت
پليس به اين قضيه کشيده بشه

اين بايد آخرين راه حل باشه

 

اگه برگشت، حتما به ما خبر بدين

 

در تماس خواهيم بود

 

بعدا ميبينمتون

 

متاسفانه، آقاي هيوت خيلي گرفتار هستن

نزديک ترين زماني که ميتونن
شمارو ملاقات کنن، شش هفته ديگه ست

 

...خانم جويس، يکي ديگه از اساتيد ما

امشب برنامه عمومي داره

اگه علاقه مند باشين
الان در سالن کنفرانس هستن

 

خيله خوب، شانسم رو امتحان ميکنم

 

ميتونم کمکتون کنم؟

 

نه، ممنون

 

من از اين طرف اتاق
يک حس قوي دريافت ميکنم

 

کسي هست که اسمش
با حرف ج شروع ميشه

 

آيا حرف ج براي کسي معني خاصي داره؟

...هيچکس؟

 

...خجالت نکش

 

اسمت رو به ما بگو لطفا

 

مارکوس -
مارکوس -

بيا اينجا تا بتونيم تورو ببينيم مارکوس

 

پسر خوب

 

تو پسر خوبي هستي مارکوس

 

نگران نباش
من اذيتت نميکنم

 

پسر دوست داشتني

خوب مارکوس، تو به تازگي
کسي رو از دست داري؟

 

کسي که خيلي به تو نزديک بود؟

 

اون داره اسمش رو به من ميگه
...اسمش هست جو، يا جک

 

جيسون

جيسون، درسته
اون خيلي به تو نزديک بود، درسته؟

اون يکي از اعضاي خانواده تو بود؟

 

پدرت بود؟

 

خوب، بابا ميگه لطفا غمگين نباش

و به جاي اون، مراقب مادرت
باشي، اين کار رو ميکني؟

اين کار رو براي اون ميکني؟

 

آقايون و خانمها، لطفا تشويقش کنين

 

پسر دوست داشتني

 

به محض اينکه از خود بيخود شدم، روح
راهنماي من، از طريق بدنم، با تو حرف ميزنه

 

چه کسي منو
از دنياي ارواح احضار کرده؟

 

اسمت رو بگو

مارکوس

 

خوش آمدي مارکوس

اسم من هست يوشي

 

کاري که ميکنم اينه که درجه
...ميکروفون رو تنظيم کنم

 

توي مدرسه، درس فيزيک خوندي؟

پس بايد بدوني که
...هر چيزي، قدرت ارتعاش داره

ولي دنياي ارواح، به درجه
...خيلي بالايي نياز داره

بنابراين ما نميتونيم با وسايل
...معمولي، صداشون رو بشنويم

...و چيزي که نياز داريم يک گيرنده

ميکروفون خيلي قوي و حساسه
مثل اين خوشگله

 

خوب، فکر کنم ديگه آماده باشيم

 

جيسون، تو اونجايي؟

 

برادرت مارکوس اينجاست

آيا پيغامي براي اون داري؟

 

اولين کسي که اونو کشف کرد
يکي از امپراطورهاي يونان بود

 

و اسمش رو گذاشتن، پسايکومانتم

 

انعکاسي از دنياي برزخ

و امروزه ما بهش ميگيم آيينه بيني

 

...شايد نتوني باهاش حرف بزني

ولي اگه واقعا بخواي، ميتوني اونو ببيني

 

اونو ديدي؟

نه

 

...اليکا صحبت ميکنه

 

ببينين، هيچ اثري ازش نيست
من ميخوام با پليس تماس بگيرم

چون شايد سرپرستي رو از دست بديم

صبر کنين، اون اينجاست
بعدا باهاتون تماس ميگيرم

 

متاسفم

مارکوس

 

تنهاش بذار

 

بخشيد که کمي دير شد

بياين

همه از اتفاقاتي که افتاده ناراحت هستن

 

بشين

 

اگه بخوام باها صادق باشم ماري
من يخورده گيج شدم

 

...فکر کردم ماموريت تو

نوشتن کتابي درباره فرانس ميتران بود

...در عوض تو فصل اول کتاب سه قسمتي

... برزخ رو به ما دادي

 

به اسم نقشه سکوت

ميدونم اين چيزي نيست
...که شما توقع داشتين

شما هميشه ميگفتين که در کار انتشارات
به اندازه کافي غافلگيري وجود نداره

خوب، مطمئنا اين غافلگير کننده بود

 

...نميدونم از کجا شروع کنم

حداقل ميتونين بگين که اين کتاب جالبيه؟

البته، تو هميشه شامه خيلي
خوبي براي داستانها خوب داري

 

ولي ما ناشرين سياسي هستيم

اين هم سياسيه

اينجور داستانها، هر چقدر
...هم که جذاب باشه

براي بازار مخصوص به خودشه

....امروز صبح، شش بمب در قلب لندن

منفجر شد

.ظاهرا هماهنگ شده .

که بمبها در اوج ساعت شلوغي منفجر بشن

 

چرا همه شما مقابل اين داستان ايستادين؟

 

چرا انقدر ازش ميترسين؟

 

اين واقعيته

 

...اوه ماري

...اين يه مدرک علميه

از چندين محقق که مجبور
بودن مخفيانه کار کنن

 

موضوع اينه که يه داستان برجسته داره
به وسيله تحميل بخش مذهبي، از بين ميره

 

چيزي که بهتر از هوس راني
و تقلب يک سياستمدار قديميه

ولي کتابي مثل اين بايد
...به زبان انگليسي نوشته بشه

براي بازار امريکا

 

اين اتفاق براي من افتاده مايکل

 

من اين چيزهارو با چشمهاي خودم ديدم

 

...جايي که خواهيم رفت

 

چيزي که تجربه ميکنيم

 

همه ما

 

اين برات جالب نيست؟

 

...گوش کن

 

ما روي کتابي درباره
فرانسيس ميتران مذاکره کرديم

و دراينباره به توافق رسيديم
و تو هم نوشتنش رو شروع ميکني

يا اينکه بايد پول من رو برگردوني
اين تنها چيزيه که ميتونم بگم

 

اين خيلي تحقير آميز بود

 

جوري به من نگاه ميکردن که
انگار عقلم رو از دست دادم

شش ماه پيش اونا از من خواستن
...درباره هرچيزي که ميخوام بنويسم

هر چيزي که ماري ليلي بزرگ بنويسه

 

...بهتره شغلم رو بهم برگردوني

به اندازه کافي حقارت کشيدم

 

حتي امروز پوستر من رو هم برداشتن

 

چرا بهم نگفته بودي؟

 

کتابت چي شد؟

 

در اوقات فراغتم اونو تموم ميکنم
به اندازه کافي برام دردسر ساز شده

 

مشکل چيه؟

 

...ببين

 

...برگشتن به سر کارت

 

شايد به اون اندازه که
فکر ميکني راحت نباشه

 

چرا؟

 

همونطور که پيشنهاد کردي
اين فقط يه وقفه موقتي بود

 

...ميدونم، ولي

 

ولي چيزي که پيش بيني
...نکرده بوديم اينه که

تو درباره اين تجربه
...به صورت علني صحبت کردي

 

و اين باعث شده که اعتبارت رو از دست بدي

ولي من که نميخواستم اين کتاب رو بنويسم

 

اين فقط يک ايده بود

نوشتن کتاب درباره ميتران، فکر من بود

 

خوب، چي ميخواي بگي؟

 

...من ميگم بايد زمان بيشتري صرف کني

تا کتاب رو تموم کني و از اين
مسير خارج بشي و بعد برگردي

 

حرفت درباره همون دختره، درسته؟
هموني که به جاي من آوردين؟

 

چند بار اونو ديدم، کارش خوبه

 

بله، خوبه، ولي نه به اندازه تو

 

تو باهاش خوابيدي؟

 

چطور ميتوني همچين چيزي بگي؟

 

تو هميشه ازم خواستي
که سوالهاي سخت بپرسم

 

...خنده داره

 

کي ميتونست همچين فکري کنه؟

 

...چند ماه پيش من معروف بودم

 

...و پولدار

 

مثل يک داستان موفق

 

شاد بودم

 

انباشته شده از شغلم

 

به خاطر تو

 

همه اين اتفاقها به اين دليل پيش اومد که
نخواستي براي بچه هات هديه بخري

به خاطر چي؟

 

درباره چي حرف ميزني؟
متوجه نميشم

 

فراموش کن، مهم نيست

 

الو؟

 

الو؟ -
سلام -

 

ميشل هستم

 

...گوش کن

 

من احساس بدي درباره
...جلسه امروزمون داشتم

 

مسلما اين کتاب براي تو خيلي مهمه

 

...فکر کنم همه، به خاطر اتفاقهاي لندن

يخورده ناراحت بودن

 

ولي من چند تا تماس گرفتم و چندتا ناشر
پيدا کردم که شايد بخوان کتاب رو چاپ کنن

 

يه ناشر امريکايي و يه ناشر انگليسي

 

قلم دم دستت داري؟

...بله، يه لحظه

 

...گوش ميکنم

 

سلام -
سلام -

 

در هر صورت، فکر کردم اينجا ميتونه
براي ملاقات گروهي مناسب باشه

 

متوجه نميشم
منظورت از ملاقات گروهي چيه؟

ميتوني در آن واحد، براي تعداد
زيادي، اين کار رو انجام بدي

...بيشتر از بيست نفر يا بيشتر

اينجوري اونا ميتونن
پول کمتري پرداخت کنن

اينجا هم ميشه اتاق شخصي
تو، براي مشاوره

و اتاق کناري، ميشه اتاق من

جايي که مطمئن بشيم
چيزي براي نگراني تو وجود نداره

 

متوجه نميشم، پس کار خودت چي ميشه؟

اوه، البته، اونها هم ميان
...البته نه در يک زمان

وقتي ميان که همه چي تموم شده باشه

حالا بيا ببرمت خونه

تو بايد استراحت کني
فردا روز بزرگي در پيش داري

در ضمن سه تا ملاقات
هم داري، باشه؟ خوب؟

 

بيا

 

شما بيلي لانگان هستين؟

بله

برادرتون قبل از اينکه بره
از من خواست تا اينو بدم به شما

بره؟ کجا بره؟

نميدونم

 

...بيلي عزيز، متاسفم

فکر کنم چيزي وجود نداشته باشه
...که بخوام تورو متقاعد کنم

چيزي که من دارم، يک موهبت
...نيست، بلکه يک نفرينه

 

ميدونم تو درباره چيزي که
...من دارم چه حسي داري

اينکه وظيفه دارم به ديگران کمک کنم

...ولي فعلا، کسي که بايد بهش کمک کنم

خودم هستم

...پس تصميم گرفتم يه مدت بزنم بيرون

 

نميدونم که زمان چه چيزي براي
...من داره، يا وقتي که برگردم

پس منتظر نباش

به جني و بچه ها سلام برسون

 

برادر کوچيکت، جورج

 

شما خودتون در مورد بازيابي
اينجور مسائل، به خوبي اطلاع دارين

بله -
خيلي سخته -

 

پس بهترين راه پيشروي چيه؟

شما با مدت زمان بيشتر موافقين؟

 

بله، ولي نه خيلي طولاني، لطفا

...ما يه نظري داريم

 

ما باهاش صحبت کرديم تا با
پسر قبليمون، ريکي، ملاقات کنه

 

کي ميدونه، شايد بتونن با هم صحبت کنن

 

الو؟

ماري ليلي؟ -
بله -

من ريچارد آرونسون، از شرکت نشر
آکواريوس، در سانتافه کاليفرنيا هستم

 

ببخشيد؟

نشر آکواريوس در سانتافه

چند ماه پيش، شما
کتابتون رو براي ما فرستادين

تماس گرفتم که بگم که ما
مشتاق هستيم کتاب رو چاپ کنيم

متاسفم که انقدر طول کشيد ولي
...ما به کتاب علاقه مند هستيم

و دوست داريم که اونو چاپ کنيم

واقعا؟

...در حقيقت مي ميخوايم اون رو براي

نمايشگاه کتاب، که در بهار
در لندن برگزار ميشه، چاپ کنيم

شما در پاريس اقامت دارين؟ -
بله -

 

پس اگه ما درخواست کنيم که
به لندن برين، براتون مشکلي نيست؟

...نه، اصلا

...چون به نظر من، فرصت مناسبيه که

نمايش عمومي داشته باشه
...شايد هم روخواني از کتاب

 

...اين يه داستان باور نکردنيه

ممنون

 

...خوب، رسيديم

 

مشاره 48 در خيابان داوتي
خانه چارلز ديکنز در لندن

جايي که اون به همراه همسرش کاترين
و بچه هاشون زندگي ميکردن

 

کسي ميدونه چند تا بچه داشتن؟

 

...ما در سالن اصلي هستيم

اين هم نمايي از مکانيه که
اون هميشه در اونجا قدم ميزد

 

همه چي دقيقا همونجوريه که قبلا بوده

...لطفا دنبال من بياين به طبقه بالا

... براي ديدن بقيه اين خونه

 

الان در اتاق مطالعه ديکنز هستيم

 

درست در جلوي شما
....ميتوين نمونه اصلي از

يکي از کتابهاي معروف ديکنز رو ببينين

 

ولي در اينجا، چيزي که به نظر
....من، بيشتر شما دوست دارين ببينين

ميز کار ديکنز

جايي که بيشتر کتابهاش رو نوشته

کنار ميز، تعدادي از تصاوير کتاب
اسرار ادوين درود قرار داره

داستاني که ديکنز در هنگام
مرگش اون رو نوشت

 

و در کنار اونها، اين نقاشي که طرفداران
...ديکنز خيلي اون رو دوست دارن قرار داره

...که نشون ميده نويسنده، روي ميز خوابيده

و شخصيتهاي داستانها، در
فضاي اطراف اون شناور هستن

 

کسي اسم اين نقاشي و ميدونه؟

 

"روياي ديکنز"

 

اسمش هست
"روياي ديکنز"

 

از اين طرف لطفا

 

کتاب دوريت کوچولو
اثر چارلز ديکنز

کاخ الکساندرا
چهاردهم مارچ

 

ببخشيد، امروز چه روزيه؟

چهاردهم -
ممنون -

 

مطمئنا که از ريکي خوشت مياد

اولين باري که اومد پيش ما
تقريبا هم سن تو بود

و درست مثل تو خجالتي

 

الان اون ديگه بزرگ شده
و يه شغل داره

...و يه آپارتمان

کاخ الکساندرا

نمايشگاه کتاب لندن

ميبينيش؟

اون بايد فکر کنه تا مارو بشناسه

 

...سلام

 

اوه مارکوس، من نتونستم تورو بشناسم

تو که نميخواي مارو توقيف کني، ميخواي؟

نه اگه خودتون درست رفتار کنين

مارکوس، اين ريکيه

خوبي رفيق؟

 

با قهوه موافقين؟

فکر خوبيه مارکوس

 

جاي قشنگيه، درسته؟

ميتونم يه نگاهي به اطراف بندازم؟

 

باشه، ولي تا يک ساعت ديگه، همينجا باش

 

موفق باشي

 

تقريبا يک سال شده و اون
به سختي با ما حرف ميزنه

من هم همينطور بودم، يادت مياد؟

 

ولي اين فرق داره
اون مثل تو نيست

 

براي خودتون قهوه بگيرين، باشه؟

 

ممنون

 

ممنون خانمها و آقايون

...و اگه کسي خواست اين سي دي رو بخره

من براش امضا ميکنم

 

ممنون

...به اسم -
جرج -

...جرج -
جرج لانگان -

 

واقعا افتخار بزرگيه

من يکي از طرفداران شما هستم

شما خيلي از خونه دور شدي

بله

 

از اين کتاب خوشت اومده؟ -
خيلي زياد -

 

خيلي خوبه -
ممنون -

موفق باشي -
ممنون -

 

چيزي که من ديدم، نگاهي کلي به برزخ بود

به خاطر يک بيهوشي، که احتمالا
چيزي ازش نخوام دونست

...من به پايان سفر خودم رسيدم

...با سوالات زيادي که برام پيش اومد

 

...مطمئنا من تصور نميکردم

که در چنين شرايطي قرار بگيرم

...مسلما ما هنوز راه درازي در پيش داريم

قبل از اينکه توانايي مواجهه
با مرگ رو داشته باشيم

و با اتفاقهايي که پيش مياد
مثل يک رسم قابل درک

 

خوب، اگه دوست دارين
...کتابم رو بخرين

 

براتون امضا ميکنم

 

سلام -
سلام -

اسمتون چيه؟

ماريا -
ماريا -

 

ممنون ماريا

 

مايکل -
مايکل -

 

ممنون

 

خيلي ممنون -
ممنون -

جورج -
جورج -

 

...ببخشيد

 

...يه دقيقه صبر کن

من تورو مينشاسم
تو همون احضار کننده هستي

 

...نه

متاسفم، منو اشتباه گرفتي

بله، خودتي
شما جورج لانگان هستي

نميدونم اين کسي که ميگي کيه

شما جورج لانگان هستي -
منو اشتباه گرفتي -

لطفا، بايد باهاتون حرف بزنم

منو با يه نفر ديگه اشتباه گرفتي

شما جورج لانگان هستين

...لطفا، من بايد

شما احضار کننده هستي -
نه، نيستم -

من کسي نيستم که تو فکر ميکني

من سايت شمارو در اينترنت ديدم
شما يه احضار کننده هستي

 

چيه؟ از من چي ميخواي؟

اگه احضار روح ميخواي، من
ديگه اين کار رو انجام نميدم

منو تنها بذار

 

همون خانمي که داشت اينجا ميخوند
همون خانم فرانسوي، ميدونين کجا رفته؟

همين الان از اينجا رفت

 

ميتونم کمکت کنم؟ -
من دنبال کسي ميگردم -

لطفا، حرکت کن برو

 

بهتره بياي داخل

 

...بيا

 

اسمت چيه؟ -
مارکوس -

 

قبل از اينکه شروع کنيم، بايد
چند تا قانون رو بهت بگم

 

به خاطر اون خانم متاسفم -
کدوم خانم؟ -

همون خانم توي نمايشگاه کتاب

 

فکر کنم ازش خوشت اومده بود -
نه، خوشم نيومد -

البته که خوشت اومده بود
متاسفم که از اونجا دورت کردم

 

من نميدونم از چي حرف ميزني

بيا بشين

 

خوب، بيا شروع کنيم

 

...من ميخوام دستهات رو بگيرم

براي چند لحظه، بعد اونارو ول ميکنم

 

...من نميخوام کار احمقانه اي انجام بدم

فقط براي چند لحظه دستت رو ميگيرم
تا ارتباط برقرار کنم، بعد ولشون ميکنم

...ميخوام که با بله و خير

به هر چيزي که ازت ميپرسم
جواب بدي، متوجه شدي؟

بله

 

بذار ببينم

 

...خوب

 

کسي که به تو نزديک بوده، فوت کرده؟

بله

 

مذکر؟

 

بله

 

وقتي که مُرد، خيلي جوون بود؟

 

بله

 

برادرت بود؟

 

برادر بزرگترت؟

 

ولي ميگه نه خيلي بزرگتر

 

...فقط چند دقيقه

 

متاسفم بچه

 

من بايد روي اين شخص تمرکز کنم

 

خيلي حرف ميزنه
و البته خيلي سريع

خنده عجيبي هم داره

 

...خوب

اون ميگه، خيلي چيزها هست
...که ميخواد به تو بگه

 

ميگه که تو بايد اين چيزارو باور کني

اينکه چطور ميتوني هر چيزي باشي

 

و همه اون چيزها در يک زمان

 

و بي وزني

 

اون ميگه خيلي باحاله

 

حالا اون داره ميخنده

 

اون خنده باحالي داره

...خوب

 

اون درباره اينکه چطور
...هميشه باهاش رفتار ميکردي ميگه

 

و اينکه بهش دلگرمي ميدادي
...تا يه تصميم بگيره

 

و اينکه چطور بعضي وقتا
اونو بهانه ميکردي

 

درسته؟

 

ميگه که ديگه نميتوني اين کار رو انجام بدي

 

حالا ديگه خودت تنها هستي

 

...يه لحظه صبر کن

الان اون داره يه چيزي درباره يه کلاه ميگه

 

يه کلاه؟
يه کلاه لبه دار

 

اون ميگه برش دار

همين الان، برش دار

 

اون ميگه ديگه اونو سرت نکن

 

چون مال اونه

 

به همون دليلي که اون روز
...از سرت برش داشت

 

داخل تونل

ميدوني درباره چي حرف ميزنه؟

 

خوبه

 

اون ميگه که کارهاي خوبي هم انجام داده

 

و اين آخرين باريه که از تو مراقبت ميکنه

 

متاسفم، من دارم گمش ميکنم

 

اون ميخواد بره

 

...نه جيسون، نرو

 

آروم باش
منو ترک نکن

من ميخوام همينجا جلوي تو باشم

 

لطفا جيسون
...نرو

دلم برات تنگ ميشه

خوب، اون برگشت
اون اينجاست

...اون ميگه

 

...اگه از اينکه تنها هستي نگراني

 

نگران نباش

 

تو تنها نيستي
چون اون مثل توئه

 

و تو مثل اون

 

از يک سلول

 

يک شخصيت

 

هميشه اينجوري بوده

 

دلم برات تنگ شده جيسون، لطفا نرو

لطفا برگرد

خيلي دلم برات تنگ شده

 

خوب، اون داره ميره و من متاسفم

 

اون کجا ميره؟

 

متاسفم بچه
من نميدونم

 

ولي تو اين کارهارو انجام ميدي

 

با اين حال باز هم نميدونم، متاسفم

 

خوب، بهتره ببرمت خونه

 

الو؟

چهار فصل

 

چي؟

اين اسم همون هتليه که اون اقامت داره

 

همون زني که ازش خوشت اومد

 

درباره چي حرف ميزني؟

 

...من با ناشرش تماس گرفتم

...گفت که حرفهاش رو شنيده

و ميخواد درباره اينکه اينجا چقدر
خوب بوده، يه نامه پست کنه

 

در هر صورت اسمش همينه
هتل چهار فصل

 

...خوب، اين چيزا خيلي جالب هستن

ولي چه ارتباطي به من داره؟

 

الو؟

 

خوب، شايد داشته باشه

 

من بايد ديوونه باشم

 

ببخشيد

 

من دنبال يکي از مهمانهاتون ميگردم
به اسم ماري ليلي

 

متاسفم، اون جواب تلفن رو نميده

ميخواين براش پيغام بذارين؟

 

نه

 

...راستش بله، ميخوام

ميشه يه خودکار و کاغذ بهم بدين؟

 

...مارکوس

 

موفق باشي

 

بيا اينجا

 

خيلي دلم برات تنگ شده بود

 

...اوه مارکوس

 

...بيا

من هم دلم خيلي برات تنگ شده بود

 

...ماري

 

سلام -
سلام -

 

SomeRelax :ترجمه از
SomeRelax@gmail.com

..:تنظيم نسخه : zirnevis-online TEAM:..

www.zirnevis-online.co.tv
بزرگترين و به روز ترين سايت زيرنويس فارسي